برنده شدن در قرعه کشی دعا

برنده شدن در قرعه کشی دعا | جهت مشاوره و دریافت دعا در واتساپ پیام دهید.

دسته:

توضیحات

برنده شدن در قرعه کشی دعا : می‌توانستم از میان مه ضعیف دود، سقف‌های بی‌شمار دودکش‌ها، جاده‌های باریک، مملو از مردم و وسایل نقلیه، لکه‌های کوچک مربع‌ها، و برج‌های کلیسا مانند خارهایی که از پارچه بیرون زده‌اند، ببینم. اما با چرخش زمین حول محور خود دور شد و در عرض چند ثانیه (همانطور که به نظر می رسید) من بالای توده های پراکنده شهر در اطراف ایلینگ، تیمز کوچک رشته آبی به سمت جنوب، و تپه های چیلترن و مانند لبه یک حوضه بالا می‌آید، دورتر و با مه غش. با عجله بالا رفتم و در ابتدا ضعیف ترین تصور را نداشتم.

دعا : که این عجله سر به بالا چه معنایی می تواند داشته باشد هر لحظه دایره مناظر زیر من گسترده تر و گسترده تر می شد و جزئیات شهر و مزرعه، تپه و دره بیشتر و بیشتر مبهم و رنگ پریده و نامشخص می شد، خاکستری درخشان بیش از پیش با آبی تپه ها در می آمیخت. و سبزی چمنزارهای باز. و تکه کوچکی از ابر، پایین و دور از غرب، به طرز خیره‌کننده‌تری سفید می‌درخشید.

برنده شدن در قرعه کشی دعا

برنده شدن در قرعه کشی دعا : سپس دو دکتر، بدن برهنه با طرف بریده اش، اتاق کوچک، از زیر من دور شدند و ناپدید شدند، همانطور که یک ذره کف از گرداب ناپدید می شود. من در هوا بودم. خیلی پایین تر، وست اند لندن بود دعا برای عزیز شدن نزد شخص خاصی از راه دور که به سرعت در حال عقب نشینی بود – چون به نظر می رسید به سرعت به سمت بالا پرواز می کردم – و همانطور که عقب می رفت، مانند یک پانوراما به سمت غرب می گذشت.

در بالا، با نازک شدن پرده اتمسفر بین من و فضای بیرونی، آسمان که در ابتدا آبی نسبتاً بهاری بود، عمیق‌تر و رنگ‌های غنی‌تر می‌کرد و پیوسته از سایه‌های میانی عبور می‌کرد، تا اینکه در حال حاضر به تاریکی آسمان تبدیل شد. آسمان آبی نیمه شب، و در حال حاضر به سیاهی سیاهی یک نور ستاره ای یخ زده، و سرانجام به همان سیاهی که هیچ سیاهی ندیده بودم. و ابتدا یک ستاره، و سپس تعداد زیادی، و سرانجام برنده شدن در قرعه کشی با طلسم لشکرهای بی‌شماری بر آسمان ظاهر شد: بیش از ستاره‌هایی که تاکنون از روی زمین دیده‌اند.

برنده شدن در قرعه کشی دعا : زیرا آبی آسمان در نور خورشید و ستارگان غربال شده و کورکورانه در خارج از کشور پخش می شود: حتی در تاریک ترین آسمان های زمستان نیز نوری پراکنده وجود دارد و ما ستارگان را در روز نمی بینیم فقط به دلیل تابش خیره کننده خورشید. . اما اکنون چیزهایی را دیدم – نمی دانم چگونه. مطمئناً بدون چشم های فانی – و آن نقص خیره کننده دیگر مرا کور نمی کرد.

خورشید فوق العاده عجیب و شگفت انگیز بود. بدنه‌ی آن صفحه‌ای از نور سفید کورکننده بود: آن‌طور که به نظر کسانی که روی تعبیر خواب فوت پدر و زنده شدنش زمین زندگی می‌کنند، نه مایل به زرد، بلکه سفید تند، همه با رگه‌های قرمز مایل به قرمز و لبه‌هایی از زبانه‌های آتش قرمز متلاطم در اطراف آن قرار داشت. و در نیمه راه از دو طرف آن و از کهکشان راه شیری پرنورتر از کهکشان راه شیری، دو ستون سفید نقره‌ای دیده می‌شد که بیش از هر چیز دیگری که بر روی زمین به یاد دارم، شبیه به آن کره‌های بالدار بود که در مجسمه‌سازی مصر دیده‌ام. اینها را برای تاج خورشیدی می دانستم.

برنده شدن در قرعه کشی دعا : گرچه در طول روزهای زندگی زمینی ام هرگز چیزی جز تصویری از آن ندیده بودم. وقتی دوباره توجهم به زمین برگشت دیدم خیلی دور از من افتاده است. مزرعه و شهر مدت‌ها بود که قابل تشخیص نبودند، و همه رنگ‌های متنوع کشور در حال ادغام بهترین دعا برای عاشق شدن طرف مقابل بودند و به خاکستری روشن یکنواختی تبدیل می‌شدند که تنها توسط سفید درخشان ابرهایی که به صورت توده‌های لخته‌ای بر فراز ایرلند و غرب انگلستان پراکنده بودند، شکسته می‌شد. در حال حاضر می‌توانستم خطوط کلی شمال فرانسه و ایرلند و تمام این جزیره بریتانیا را ببینم.

مگر جایی که اسکاتلند از افق به سمت شمال می‌گذشت، یا جایی که ساحل توسط ابر تار یا محو شده بود. دریا خاکستری مات و تیره تر از خشکی بود. و کل پانوراما به آرامی به سمت شرق می چرخید. همه اینها آنقدر سریع اتفاق افتاده بود که تا زمانی که چند هزار مایل از زمین فاصله گرفتم، هیچ فکری به حال خودم نکردم. اما اکنون متوجه شدم که نه دست دارم و نه پا، نه عضو و نه عضو، و نه احساس خطر می کنم و نه درد.

برنده شدن در قرعه کشی دعا : در مورد من متوجه شدم که جای خالی (زیرا من قبلاً هوا را پشت سر گذاشته بودم) فراتر از تصور انسان سرد است. اما من را ناراحت نکرد پرتوهای خورشید از فضای خالی پرتاب می‌شوند، تا زمانی که در مسیر خود به ماده برخورد کنند، قادر به نور یا گرما نیستند. چیزها را با خود فراموشی آرام می دیدم، حتی انگار خدا بودم. و در پایین، با عجله از من دور می‌شوند.

مایل‌های بی‌شمار در یک ثانیه، – جایی که یک نقطه تاریک کوچک روی خاکستری موقعیت لندن را مشخص می‌کرد، دو دعا برای عاشق شدن زن شوهردار پزشک در تلاش بودند تا زندگی را به پوسته هک‌شده و فرسوده‌ای که من رها کرده بودم بازگردانند. در آن زمان احساس آزادی کردم، چنان آرامشی که می توانم آن را با هیچ لذتی فانی که تا به حال ندیده ام مقایسه کنم. تنها پس از درک همه این چیزها بود که معنای آن تند تند زمین به درک تبدیل شد.

برنده شدن در قرعه کشی دعا : با این حال، آنقدر ساده، آنقدر واضح بود که از اینکه هرگز چیزی را که برایم اتفاق می‌افتد پیش‌بینی نمی‌کردم، شگفت‌زده شدم.من ناگهان از ماده جدا شده بودم: تمام آنچه از من بود روی زمین بود، در فضا می چرخید، به وسیله گرانش به زمین چسبیده بود، از اینرسی زمین بهره می برد، در تاج گلی از تابش های دور خورشید حرکت می کرد.

و با خورشید و سیارات در راهپیمایی گسترده خود در فضا. اما امر غیر مادی اینرسی ندارد، چیزی از کشش ماده برای ماده احساس نمی‌کند: جایی که از لباس گوشتی خود جدا می‌شود، در آنجا (تا جایی که دیگر به فضا مربوط می‌شود) در فضا ثابت می‌ماند. من زمین را ترک نمی‌کردم: زمین مرا ترک می‌کرد و نه تنها زمین، بلکه کل منظومه شمسی در حال عبور بود.

برنده شدن در قرعه کشی دعا : و درباره من در فضا، برای من نامرئی، که در پی زمین در سفرش پراکنده شده‌ام، باید تعداد بیشماری از روح‌ها وجود داشته باشند که مانند من از مادیات تهی شده باشند، مانند من از احساسات فردی و احساسات سخاوتمندانه خلع شده باشند.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “برنده شدن در قرعه کشی دعا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − هشت =