دعای برگرداندن معشوق در یک روز

دعای برگرداندن معشوق در یک روز | جهت مشاوره و دریافت دعا در واتساپ پیام دهید.

دسته:

توضیحات

دعای برگرداندن معشوق در یک روز : همه با هم در کابین ساندرس ها به هم ریختیم – خدمه کنجکاو، همه افسران و بدون مرد – و لباس غواصی ایستاده بود و منتظر نوبت بود. سندرز جوان مردی شوخ طبع بود، و مطمئناً چیز خنده‌داری در سر چاق و خیره‌ی این چیز گیج‌آمیز وجود داشت، و او باعث شد ما هم آن را ببینیم. «جیمی گوگلز» آن را صدا می‌کرد و مثل یک مسیحی با آن صحبت می‌کرد. از او پرسیدند که آیا او متاهل است یا خیر، خانم گاگلز چگونه است، و همه گاگلزهای کوچک. مناسب برای جدا شدن شما و همه ما هر روز خجسته سلامتی جیمی گاگلز را در رم مینوشیدیم و پیچ چشمش را باز میکردیم و یک لیوان رم در او میریختیم تا اینکه به جای آن بداخلاقی، در درونش بوی خوشبویی مانند یک چلچه میداد.

دعا : رام می توانم به شما بگویم که در آن روزها روزهای خوشی را داشتیم – کمی مشکوک، بچه های بیچاره! آمدن چه بود می‌دانی، ما قرار نبود با عجله‌ای خوب، شانس‌هایمان را دور بریزیم، و یک روز کامل را صرف صدا زدن به سمت جایی که Ocean Pioneer پایین آمده بود، درست بین دو تکه سنگ خاکستری روسی – صخره‌های گدازه‌ای که برخاسته بودیم. تقریباً از آب خارج شد.

دعای برگرداندن معشوق در یک روز

دعای برگرداندن معشوق در یک روز : من می توانم به شما بگویم که ما در این کشتی همیشه خوشحال بودیم، شوخی و نوشیدنی و امیدهای درخشان. همه چیز بسیار مرتب و تمیز و سرراست به نظر می رسید، و به نظر می رسد که افراد خشن آن را “گواهی” می نامند. و ما عادت داشتیم حدس بزنیم که بخش پربرکت دیگر، نجات دهندگان مناسب، که دو روز قبل از ما شروع کرده بودند، چگونه پیش می روند، تا زمانی که طرف های ما نسبتاً درد می کرد.

ما مجبور شدیم حدود نیم مایل دراز بکشیم تا یک لنگرگاه امن داشته باشیم، و یک ردیف رعد و برق بود که باید در کشتی متوقف شود. بالای دکل‌ها که هنوز کاملاً مشخص ایستاده بود. صف با آمدن همه در قایق به پایان رسید. من صبح جمعه با لباس غواصی پایین رفتم مستقیماً روشن بود. «چه شگفت‌انگیز بود! اکنون می توانم همه چیز را کاملاً مشخص ببینم. یک مکان عجیب و غریب بود و نور تازه می آمد. مردم اینجا فکر می کنند هر مکان مبارک در مناطق استوایی یک ساحل صاف و درختان نخل است و موج سواری می کنند.

دعای برگرداندن معشوق در یک روز : آنها را برکت بده! این مکان، برای مثال، کمی آنطور نبود. آنها سنگ های معمولی تعبیر خواب مرده برهنه پدر نبودند و توسط امواج تضعیف شدند. اما کرانه های منحنی بزرگی مانند تپه های خاکستری آهنی، با لجن سبز در زیر، و درختچه های خاردار و چیزهایی که فقط روی آنها تکان می خورند، و آب شیشه ای آرام و شفاف، و نوعی درخشش خاکستری مایل به سیاه کثیف را به شما نشان می دهد.

با شعله های بزرگ. علف‌های هرز قرمز قهوه‌ای که بی‌حرکت پخش می‌شوند و چیزهایی که در آن می‌روند و می‌خزند. و تعبیر پروانه رنگی در خواب دورتر از گودالها و استخرها و تپه ها جنگلی در دامنه کوه بود که پس از آتش سوزی ها و باران های خاکستری آخرین فوران دوباره رشد می کرد. و از طرف دیگر، جنگل، و یک جور شکسته – آن چیست؟ – فضایی از خاکسترهای سیاه و زنگ زده که از همه آن بیرون می‌آیند،.

دعای برگرداندن معشوق در یک روز : دریا در نوعی خلیج در وسط. “من می گویم که سحر در حال آمدن بود، و هیچ رنگ زیادی در مورد چیزها وجود نداشت، و نه یک انسان، بلکه خودمان، در هر کجای کانال در بالا یا پایین کانال دیده می شد. به جز غرور بانیا، که آن سوی یک توده سنگ دراز کشیده بود. به سمت خط دریا تکرار کرد: «هیچ انسانی در چشم نیست.» و مکث کرد: «نمی دانم از کجا آمده اند.

نه ذره ای. و ما آنقدر احساس امنیت می کردیم که همه تنها بودیم که سندرز جوان بیچاره آواز می خواند. من در جیمی تعبیر خواب ماهی سیاه در خشکی گوگلز بودم، همه به جز کلاه ایمنی. همیشه می‌گوید: «آسان، دکل او آنجاست.» و بعد از اینکه فقط یک بار چشمانم را بر روی قایق نگاه کردم، پسر را گرفتم و تقریباً وقتی سندرز پیر قایق را دور می‌آورد، به بیرون سرم زدم. وقتی پنجره ها پیچ شد و همه چیز درست شد، برای کمک به غرق شدنم.

دعای برگرداندن معشوق در یک روز : دریچه را از روی تسمه هوا بستم و از آنجا پریدم که پاهایم را جلوتر گذاشتم – چون نردبان نداشتیم.من قایق را ترک کردم و همه آنها به دنبال من به آب خیره شدند، در حالی که سرم در علف های هرز و سیاهی که در اطراف دکل بود فرو رفت. گمان می‌کنم هیچ‌کس، نه محتاط‌ترین پسر دنیا، به این فکر نمی‌کرد که به چنین مکان متروکی نگاه کند. بوی تنهایی می داد “البته شما باید درک کنید.

که من در غواصی غواصی بودم. هیچکدام از ما غواص نبودیم. ما مجبور بودیم در مورد چیزی غواصی کنیم تا بتوانیم راهش را بگیریم، و این اولین باری بود که عمیق می‌شدم. احساس لعنتی می‌کنی. گوش‌هایت به طرز وحشتناکی درد می‌کند. نمی‌دانم تا به حال با خمیازه یا عطسه به خودت صدمه زده‌ای، اما تو را اینطوری می‌برد، فقط ده برابر بدتر.

دعای برگرداندن معشوق در یک روز : و دردی روی ابروهای اینجا – شکافتن – و احساسی مثل آنفولانزا در سر. و این همه دعا برای عزیز شدن نزد معشوق بهشت ​​در ریه ها و چیزهای شما نیست. و پایین رفتن مانند شروع یک بالابر است، فقط ادامه دارد. و شما نمی توانید سر خود را بچرخانید تا ببینید چه چیزی بالای سر شماست و شما نمی توانی بدون خم شدن چیزی دردناک به آنچه روی پاهایت می گذرد نگاهی عادلانه داشته باشی. و عمیق بودن آن تاریک بود.

چه رسد به سیاهی خاکستر و گلی که ته آن را تشکیل می داد. مثل این بود که از سپیده دم پایین می رفتی. “دکل مانند یک روح از سیاهی بیرون آمد، و سپس تعداد زیادی ماهی، و سپس مقدار زیادی جلبک دریایی قرمز در حال بال زدن، و سپس من با یک نوع ضربه کسل کننده آمدم. عرشه ، و ماهی‌هایی که از مرده‌ها تغذیه می‌کردند، مانند انبوهی از مگس‌ها از وسایل جاده در تابستان در اطراف من برخاستند.

دعای برگرداندن معشوق در یک روز : دوباره هوای فشرده را روشن کردم-چون کت و شلوار با وجود رام کمی ضخیم و مات بود- و تعبیر خواب موش در خانه ایستادم و خودم را بهبود می بخشم. در آنجا سرد شد، و این کمک کرد که گرفتگی کمی از بین برود.» «وقتی احساس راحتی کردم، شروع به جستجوی خودم کردم.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دعای برگرداندن معشوق در یک روز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × سه =