دعا برای شفای بیمار فارسی

دعا برای شفای بیمار فارسی | جهت مشاوره و دریافت دعا در واتساپ پیام دهید.

دسته:

توضیحات

دعا برای شفای بیمار فارسی : با نگاهی کوتاه و تیز به گالری بالا و پایین نگاه کردم. سریع گفتم: «ما تنهایم.» «گوش کن! “انگشت اشاره ام را به سمت او گرفتم و به او خیره شدم. “من تحت لعنت هستم.” دیدم که دستش را روی آفتابگیرش محکم می کند. دلیا گفت: “تو تحت تأثیر بدی هستی.” . من هرگز نمی‌دانستم کسی مثل تو تغییر کند.» در حالی که در حالت رقت‌انگیز فرو رفتم، گفتم: «دلیا! دلیا! به من نگاه کن! او با نگاهی انتقادی به من نگاه کرد.

دعا : نمی‌دانم چرا این‌طور احمق بازی می‌کنی، من نمی‌دانم. چهارشنبه هردومونو مسخره کردی صادقانه بگویم، من شما را دوست ندارم، همانطور که اکنون هستید. من اینجا با شما آشنا شدم تا به شما بگویم – زیرا اینجا در مورد تنها جایی است که می توانیم مطمئن باشیم که با هم تنها هستیم – – “دلیا! دلیا گفت: «می‌کنم.» در بهترین مواقع زندگی یک زن به اندازه کافی غمگین است. اما با تو—” دستم را روی پیشانی ام زدم.

دعا برای شفای بیمار فارسی

دعا برای شفای بیمار فارسی : چرخش روی او، گیجی در صورت، دست راست به پایین، سمت چپ روی ابرو. من کاملاً می‌دانستم منظور او چیست. کاملاً غیرواقعی بودن دراماتیک رفتارم را می‌دانستم. اما بیهوده با آن مبارزه کردم. “منظورت چیست؟ گفتم؟» و با نوعی زمزمه خشن، «نمی‌فهمم!» او واقعاً به نظر می‌رسید که از من بدش می‌آید. او گفت: «برای چه چیزی ژست می‌گیری؟» گفت: «دوست ندارم.» آی تی. عادت نداشتی.» آهسته گفتم: «عادت نکردی!» آهسته گفتم و این را دوبار تکرار کردم.

دلیا بدون هیچ احساسی گفت: “پس خداحافظ. “اوه، دلیا!” گفتم: “این نیست؟” “خداحافظ آقای کامینز.” “او گفت. “با تلاش خشونت آمیزی خودم را کنترل کردم و دستش را لمس کردم. سعی کردم یک کلمه توضیحی به او بگویم. او به چهره کاری من نگاه کرد و اخم کرد. ناامیدانه دعا برای عشق و محبت همسر گفت: “باید این کار را انجام دهم.” از من برگشت و با سرعت شروع به قدم زدن در گالری کرد. بهشت! چقدر عذاب انسانی در من گریه می کرد! من دلیا را دوست داشتم. اما هیچ چیزی پیدا نشد – من از قبل عمیقاً در خود اکتسابی خود غرق شده بودم.

دعا برای شفای بیمار فارسی : آخرش، به چهره عقب نشینی اش نگاه می کردم. چقدر از خودم متنفر بودم که این کار را انجام دادم! بعد از اینکه او ناپدید شد، با حالتی رویایی تکرار کردم: “خوب باش!” با ناامیدی به اطرافم نگاه می کردم. سپس با یک جور گریه های دل شکسته، من مشت های گره کرده ام را در هوا تکان دادم، تا روی پایه یک پیکر بالدار تلوتلو خوردم، صورتم را در آغوشم فرو بردم و شانه هایم را به لرزه انداختم دعا برای عاشق شدن طرف مقابل واقعیت این است که من در حال محو شدن هستم.

در تمام دوران جوانی ام در یک زندگی خاکستری و بازنشسته، به تئاتر آمدم طرحی ظریف از یک مرد، چیزی پر از رنگ و خطوط کم رنگ. رنگ‌آمیزی زیبای آن‌ها من را کاملاً محو کرده است. مردم فراموش می کنند که چقدر نحوه بیان، روش حرکت، مسری است. من قبلاً در مورد افراد صحنه‌باز شنیده‌ام و فکر می‌کردم که این یک شکل گفتاری است. من به شوخی از آن به عنوان یک بیماری صحبت کردم. شوخی نیست این یک بیماری است. و بدجوری گرفتمش! من در اعماق درونم به اشتباهی که در مورد شخصیتم انجام شده اعتراض می کنم.

دعا برای شفای بیمار فارسی : بی فایده. هفته‌ای سه ساعت یا بیشتر باید بروم و حواسم را روی یک بازی تازه دعا برای عاشق شدن طرف مقابل به من متمرکز کنم، و پیشنهادات درام تسلط بدشان را بر من تقویت می‌کنند. رفتارهای من چنان پر زرق و برق و علایقم آنقدر حرفه ای می شود که همانطور که در ابتدا گفتم شک دارم که آیا واقعاً خودم هستم که چنین رفتاری می کنم. من فقط هسته این پوسته دراماتیک را احساس می‌کنم که ضخیم‌تر می‌شود.

بر من – من و من – فشار می‌آورد. من احساس می کنم که یک راهبایی پادشاه جان از نظر رهبری او هستم. من در واقع شک دارم که آیا نباید مبارزه را به طور کلی رها کنم – این دنیای غم انگیز زندگی معمولی را ترک کنم، که برای آن بسیار مناسب هستم، نام کامینز را به خاطر نام مستعار حرفه ای رها کنم، خودکشی خود را کامل کنم.

دعا برای شفای بیمار فارسی : و – یک چیز حقه‌ها و ژست‌ها، ژست گرفتن و تظاهر – برو روی صحنه. به نظر می رسد این تنها راه حل من است – “آینه را در برابر طبیعت نگه دارم.” اعتراف می کنم، زیرا در زندگی عادی، به نظر نمی رسد که اکنون هیچ کس مرا هم عاقل و هم هوشیار نمی داند. فقط روی صحنه، احساس می کنم متقاعد شده ام که مردم مرا جدی خواهند گرفت. این پایان کار خواهد بود.

می دانم که این پایان کار خواهد بود. و هنوز . من رک و پوست کنده اعتراف می کنم. همه چیزهایی که بازیگر شما را از مرد معمولی شما متمایز می کند. متنفرم من هنوز تا حد زیادی بر عقیده عمه شارلوت هستم، که بازی کردن ارزش توجه یک مرد پاک فکر را ندارد، مشارکت بسیار بیشتر. حتی الان هم از انتقاد نمایشی ام استعفا می دادم و استراحت می کردم. فقط من نمی توانم به بارنابی دست پیدا کنم.

دعا برای شفای بیمار فارسی : نامه های استعفای او هرگز متوجه نمی شود. او می‌گوید نوشتن به سردبیر شما خلاف آداب دعا برای عشق به همسر روزنامه‌نگاری است. و وقتی به دیدنش می روم، یک سیگار بزرگ دیگر و مقداری ویسکی قوی و نوشابه به من می دهد و بعد همیشه چیزی برای جلوگیری از توضیح من ظاهر می شود. XV. – داستان پلاتنر.

این که آیا داستان گوتفرید پلاتنر باید اعتبار داشته باشد یا خیر، یک سوال زیبا در ارزش شواهد است. از یک طرف، ما هفت شاهد داریم – به طور دقیق، ما شش جفت و نیم چشم و یک واقعیت غیرقابل انکار داریم. و از سوی دیگر ما – آن چیست؟ – تعصب، عقل سلیم، اینرسی عقیده داریم. هرگز هفت شاهد صادق به ظاهر وجود نداشت. هرگز واقعیتی غیرقابل انکارتر از وارونگی ساختار تشریحی گاتفرید پلاتنر وجود نداشت.

دعا برای شفای بیمار فارسی : و هرگز داستانی مضحک تر از آن چیزی که باید بگویند وجود نداشت! مضحک ترین بخش دعا برای رفع همسایه بد داستان، سهم ارزشمند گوتفرید است (زیرا من او را یکی از این هفت نفر حساب می کنم). بهشت نگذار که با شوق بی طرفی من را به سمت خرافات سوق دهد و پس بیا تا در سرنوشت حامیان اوزاپیا شریک شوم! صادقانه بگویم، من معتقدم که در این تجارت گوتفرید پلاتنر چیز نادرستی وجود دارد.

اما من به صراحت اعتراف می کنم که این عامل کج چیست، نمی دانم. من از اعتباری که در غیرمنتظره ترین و معتبرترین محل به داستان داده شده شگفت زده شده ام.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دعا برای شفای بیمار فارسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − 6 =