دعا برای ازدواج

دعا برای ازدواج | جهت مشاوره و دریافت دعا در واتساپ پیام دهید.

دسته:

توضیحات

دعا برای ازدواج : این احتمالاً فهرست زیست شناسی بوده است. او براونینگ و دوشیزه هایسمن را برای لحظه ای فراموش کرد و به جمع شد. و سرانجام، با گونه‌ای که روی آستین مرد روی پله بالای سرش قرار داشت، فهرست را خواند – کلاس اول ویلیام هیل و پس از آن کلاس دومی را دنبال کرد که خارج از همدردی‌های کنونی ما است. مشخصه این بود که او در جستجوی تورپ در لیست فیزیک مشکلی نداشت، اما بلافاصله از مبارزه کنار رفت و در یک حالت احساسی کنجکاو بین غرور نسبت به انسانیت درجه دوم مشترک و ناامیدی شدید از موفقیت ودربرن، به راه خود ادامه داد.

دعا : راه طبقه بالا در بالا، در حالی که کت خود را در گذرگاه آویزان می کرد، تظاهرکننده جانورشناس، مرد جوانی از آکسفورد، که مخفیانه او را یک “قاتل” آشکار از بدترین نوع می دانست، صمیمانه ترین تبریکات خود را ارائه کرد. در آزمايشگاه، هيل لحظه اي ايستاد تا نفس بگيرد و سپس وارد شد. او مستقیماً به آزمایشگاه نگاه کرد و هر پنج دانش‌آموز دختر را دید که در جای خود جمع شده‌اند، و ودربرن، ودربرن که زمانی بازنشسته شده بود، به زیبایی به پنجره تکیه داده بود، با منگوله کور بازی می‌کرد و ظاهراً با آن پنج نفر صحبت می‌کرد.

دعا برای ازدواج

دعا برای ازدواج : یک یخ شفاف، سخت و آبی غیرقابل انکار در آسمان وجود داشت، یک مه نازک همه طرح‌ها را ملایم می‌کرد، و شفت‌های گرم نور خورشید بین بلوک‌های خانه اصابت کرد و سمت آفتابی خیابان را به کهربا و طلا تبدیل کرد. در سالن کالج دستکشش را درآورد و نامش را با انگشتانش چنان سفت از سرما امضا کرد که خط تیره مشخصه زیر امضایی که پرورش داد به خطی لرزان تبدیل شد. او همه جا میس هیزمن را درباره او تصور می کرد. به سمت پلکان چرخید و آنجا، پایین، جمعیتی را دید که در پای تابلوی اعلانات در حال تقلا بودند.

حالا هیل می‌توانست به اندازه کافی شجاعانه و حتی سرسختانه با یک دختر صحبت کند، و می‌توانست با یک اتاق پر از دختران سخنرانی کند، اما او می‌دانست که این کار راحت ایستادن و قدردانی کردن، حصار کشیدن و پاسخ دادن به سخنان سریع دور یک گروه بود. ، کاملا فراتر از او. با بالا آمدن از پله‌ها، احساسات او نسبت به ودربرن سخاوتمندانه بود، شاید تحسین خاصی، تمایل به فشردن آشکار و صمیمانه دست دعا برای رفتن همسایه بد از آپارتمان او به‌عنوان کسی که در دور اول جنگیده بود. اما قبل از کریسمس ودربرن هرگز به آن انتهای اتاق نرفته بود تا صحبت کند.

دعا برای ازدواج : در یک لحظه مه هیجان مبهم هیل به طور ناگهانی به بیزاری آشکار از ودربرن تبدیل شد. احتمالاً قیافه اش تغییر کرده است. ودربرن با بی توجهی به او سر تکان داد و بقیه به اطراف نگاه کردند. دوشیزه هایسمن به او نگاه کرد و دوباره دور شد، کمرنگ ترین لمس چشمانش. او گفت: “من نمی توانم با شما موافق باشم، آقای ودربرن.” دختر عینکی سبزپوش در حالی که دورش می چرخید و به او می تابید، گفت: “باید به شما بابت درجه یک آقای هیل تبریک بگویم.” هیل، در حالی که به ودربرن و میس هیزمن که با هم صحبت می کنند.

خیره شده بود و مشتاق شنیدن صحبت های آنها بود، گفت: “این چیزی نیست.” دختر با عینک گفت: «ما مردم فقیر طبقه دوم اینطور فکر نمی کنیم. ودربرن چه می گفت؟ چیزی در مورد ویلیام موریس! هیل جوابی به دختر با عینک نداد و لبخند از چهره اش محو شد. دعا برای عزیز شدن نزد معشوق او نمی توانست بشنود، و نفهمید که چگونه می تواند “قطع” کند. گیج ودربرن! نشست، کیفش را باز کرد، تردید داشت که آیا جلد براونینگ را فوراً در چشم همه بازگرداند یا نه، و در عوض دفترچه‌های تازه‌اش را برای دوره کوتاه گیاه‌شناسی ابتدایی که اکنون شروع شده بود و در فوریه به پایان می‌رسید، بیرون کشید.

دعا برای ازدواج : همانطور که او این کار را انجام داد، مردی چاق و سنگین، با صورت سفید و چشمان خاکستری کم رنگ – بیندون، پروفسور گیاه شناسی که برای ژانویه و فوریه از کیو آمده بود – از درب سالن سخنرانی وارد شد و رد شد. دست در کنار هم و خندان، با مهربانی خاموش در آزمایشگاه در شش هفته بعدی، هیل تحولات عاطفی بسیار سریع و عجیب و غریبی را تجربه کرد.

در بیشتر موارد او ودربرن را در کانون توجه قرار داده بود – واقعیتی که خانم هایسمن هرگز به آن مشکوک نبود. دعا برای عشق به همسر او به هیل گفت (زیرا در خلوت نسبی موزه از سوسیالیسم و ​​براونینگ و گزاره‌های کلی با او صحبت کرده است) که ودربرن را در خانه برخی از افرادی که می‌شناخت ملاقات کرده است، و او زیرکی او را به ارث برده است.

دعا برای ازدواج : پدر، می دانید، متخصص چشم بزرگ است.” هیل بی ربط گفت: “پدر من یک پینه دوز است.” اما درخشش حسادت او را آزرده نمی کرد. او خود منبع اصلی آن را تصور می کرد. او به شدت از احساس بی انصافی ودربرن و درک نقص خود رنج می برد. اینجا بود که این ودربرن یک مرد برجسته را برای پدر انتخاب کرده بود و به جای از دست دادن این همه امتیاز در امتیاز آن مزیت، برای او به عنوان حق دعا برای محبوب شدن در چشم همه به حساب می آمد! و در حالی که هیل باید خود را معرفی می کرد و به طرز ناشیانه ای با خانم هایسمن بر سر خوکچه های هندی درهم ریخته در آزمایشگاه صحبت می کرد.

این ودربرن، به نوعی از پله های پشتی، به ارتفاعات اجتماعی خود دسترسی داشت و می توانست با یک آرگوت صیقلی صحبت کند که هیل شاید درک می کرد، اما احساس می کرد قادر به صحبت کردن نیست البته نه آنطور که او می خواست. سپس به نظر هیل آمد که ودربرن روز به روز با دستبندهای ساییده نشده، مرتب، آرایش دقیق، بی سر و صدا کامل به آنجا بیاید، به خودی خود نوعی رفتار بد اخلاق دعای تسخیر قلب معشوق برای ازدواج و تمسخر آمیز بود.

دعا برای ازدواج : بعلاوه، برای ودربرن رفتاری بی‌اهمیت برای یک فضا، تمسخر فروتنی، وسوسه کردن هیل به این تصور که خودش غیرقابل بحث مرد سال است و سپس ناگهان در مقابل او تیراندازی می‌کند و بی‌اختیاری به او می‌خورد، امری پنهانی بود. به این شکل متورم شود علاوه بر این موارد، ودربرن تمایل فزاینده‌ای برای پیوستن به هر گروه گفتگویی که شامل خانم هیزمن می‌شد، نشان داد، و جرأت می‌کرد، و در واقع به دنبال فرصتی برای ارائه نظرات تحقیرآمیز سوسیالیسم و ​​بی‌خدایی بود.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دعا برای ازدواج”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 3 =