توضیحات
شکستن طلسم گرفتاری : زن داستان خود را به ویگلسورث گفت. همان روز دهمین روز اولتیماتوم شوهرش تمام شد. شوهرش سر میز صبحانه از او پرسیده بود که تصمیمش چیست؟ او گفته بود که نمی تواند روح القدس را تسلیم کند.
هدایت ماندگار : بنابراین شوهرش رفت. ویگلسورث به این زن مضطرب گفت که اگر طبق متی 18:19 در دعا موافقت کنند، شوهرش برمی گردد. او گفت: بله، اما شما شوهر من را نمی شناسید.
شکستن طلسم گرفتاری
شکستن طلسم گرفتاری : ویگلسورث پذیرفت که شوهرش را نمیشناسد، اما به زن گفت که عیسی را میشناسد. او متی 18:19 را به او نشان داد. زن گفت که بیست و پنج سال است که با شوهرش زندگی کرده است و در تمام این مدت او هرگز از قول خود عقب نشینی نکرده است.
لینک مفید : ابطال و شکستن طلسم
وقتی تصمیمش را گرفت، همین بود. این یک موضوع حل شده بود! ویگلسورث به زن توصیه کرد که کلام خدا صادق است. او به او گفت که اگر با او موافق باشد، شوهرش همان شب برمیگردد.
شکستن طلسم گرفتاری : ویگلزورث کمی زمان برد تا او را به محل توافق برساند زیرا او از نقطه نظر طبیعی به وضعیت نگاه می کرد. هنگامی که ویگلزورث سرانجام او را وادار کرد تا ببیند کلام چه می گوید.
لینک مفید : شکستن طلسم سنگ
او موافقت کرد که در دعا با او موافقت کند. پس دعا کردند و رضایت دادند. او به او گفت که وقتی شوهرش برگشت، باید شیرین و دوست داشتنی باشد و طوری رفتار کند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
شکستن طلسم گرفتاری : ویگلسورث به او گفت وقتی شوهرش به رختخواب رفت، او باید آرام آرام برای خودش، در روح، دعا کند. هنگامی که او در روح بود، باید آرام برود و دست های خود را بر او بگذارد و روح او را مطالبه کند.
لینک مفید : شکستن طلسم بچه دار نشدن
می بینید، شما در خانه خود اقتدار دارید. چیزی در اینجا وجود دارد که ما نتوانسته ایم آنطور که باید ببینیم. شما می توانید در دعا چیزها را تغییر دهید. ویگلزورث رفت و البته آن مرد همان شب برگشت.
شکستن طلسم گرفتاری : او و ویگلسورث روی آن توافق کرده بودند! همسرش شام مورد علاقه اش را پخته بود و همه چیز خوب و شیک بود. بعد از اینکه او به رختخواب رفت، او به تنهایی پیاده شد تا نماز بخواند.
لینک مفید : شکستن طلسم کتاب
او به زبانها دعا کرد و سپس بسیار آرام به اتاق خواب رفت و زانو زد و دستانش را بر او گذاشت و روحش را برای خداوند خواست. او همچنین مدعی رهایی کامل او شد. لحظه ای که او این کار را کرد.
شکستن طلسم گرفتاری : بیدار شد و از رختخواب پرید. او به زانو افتاد و دستانش را بلند کرد و از خداوند خواست که او را نجات دهد. او نجات یافت و پس از چند دقیقه پر از روح القدس شد.
لینک مفید : شکستن طلسم فروش
نجات او پس از آن اتفاق افتاد که همسرش قدرت را در خانه اش که متعلق به او بود به دست گرفت (اعمال رسولان 16:31 را ببینید). دکتر جورج تروت و دعای توافق وقتی شروع به آموزش حقایق کتاب مقدس مانند این می کنید.
شکستن طلسم گرفتاری : برای برخی افراد تقریباً دور از ذهن به نظر می رسد. اما مدتی پیش در دفتر یک وزیر بودم و روی میز او کتابی از موعظه های دکتر جورج تروت را دیدم که سال ها کشیش اولین کلیسای باپتیست در دالاس، تگزاس بود.
لینک مفید : شکستن طلسم شیطانی
این کتاب شامل دوازده خطبه تروت است که همگی در موضوع ایمان بودند. آنها دقیقاً شبیه چیزی بودند که من آموزش می دهم. او حتی در مورد شفا صحبت کرد.
شکستن طلسم گرفتاری : او این حقیقت را آشکار کرد که خدا می تواند هر نوع معجزه ای انجام دهد، حتی امروز. تروت در یک فصل درباره دعای توافق نوشت. می گفت وقتی به حوزه علمیه می رفت، تابستان ها بیرون می رفت و احیا می کرد.
لینک مفید : دعا نویسی برای شکستن طلسم
او در آن زمان مجرد بود. او یک بار در غرب تگزاس در زیر یک درختکاری برس موعظه می کرد، و آنها یک نیمکت محراب ساخته بودند که مردم می توانستند برای دعا بیایند و زانو بزنند.
شکستن طلسم گرفتاری : تروت اولین موعظه خود را موعظه کرد و پس از آن یک دامدار بزرگ که حدود شش فوت و شش اینچ قد داشت، آمد تا با او صحبت کند. دامدار از تروت پرسید که آیا به کتاب مقدس اعتقاد دارد؟
لینک مفید : شکستن طلسم دعانویس
تروت گفت که مطمئناً این کار را کرده است. سپس دامدار از تروت پرسید که آیا به عهد جدید اعتقاد دارد یا خیر. تروت گفت که انجام داد. سپس دامدار پرسید که آیا تروت همه چیزهایی را که در آن است باور دارد؟
شکستن طلسم گرفتاری : تروت گفت که مطمئناً این کار را کرده است. دامدار از او پرسید که آیا به متی 18:19 اعتقاد دارد یا خیر. تروت گفت که نمیدانست چه میگوید، اما هر چه بود، آن را باور کرد.
لینک مفید : شکستن طلسم بستن بخت
همه ما می توانیم مطمئن باشیم که به کلام ایمان داریم، اما باید بر اساس آن عمل کنیم تا به نتیجه برسیم.) بنابراین تروت گفت که به متی 18:19 اعتقاد دارد.
شکستن طلسم گرفتاری : این دامدار تروت متی 18:19 را نشان داد و گفت که تروت اولین واعظی است که تا به حال ملاقات کرده و به آن ایمان داشته است. دامدار از تروت می خواست که با او موافقت کند که سرکارگر مزرعه و خانواده اش شب بعد در خدمت نجات خواهند یافت.
لینک مفید : شکستن طلسم
او به سرکارگر خود شهادت داده بود. او گفت که مراقب خواهد بود که سرکارگر و خانواده اش در کلیسا باشند. دکتر تروت گفت که موافق است. این مرد بزرگ دستش را دراز کرد و دست تروت را گرفت و آن را فشرد و گفت: “خداوندا، متشکرم، که بالاخره کسی را پیدا کردم که با من موافق باشد. سال هاست که به دنبال کسی هستم.
شکستن طلسم گرفتاری : من و این واعظ کوچک موافقیم که جان و همسر و خانواده اش فردا شب نجات خواهند یافت.» دکتر تروت گفت که به خانه رفته و به سختی می تواند بخوابد. او با مزرعهدار موافقت کرده بود زیرا میگفت که این کار را میکند و به این دلیل که میگفت به متی 18:19 ایمان دارد.
لینک مفید : طلسم شکستن ازدواج
اما در شب تروت شروع به مبارزه با افکار مخالف کرد. با این حال، او میدانست که باید موافق باشد که تمام خانواده نجات خواهند یافت، زیرا دعای توافقی که او و دامدار خوانده بودند مطابق با کلام بود.
شکستن طلسم گرفتاری : و تروت گفته بود که به کلام ایمان دارد. اما او در ذهنش نبرد وحشتناکی داشت. شیطان سعی می کرد او را از نعمتی که بر سر آن توافق کرده بودند منصرف کند.
لینک مفید : شکستن طلسم سنگین
تروت گفت که شب بعد به جلسه رفت و به اطراف نگاه کرد و حتی دامدار را ندید، حتی کمتر کسی که برای اولین بار آنجا بود. فکر کرد نمی آیند. سرانجام وقتی جماعت مشغول خواندن بودند، دامدار بزرگ وارد شد و پشت سر او مرد و زن و سه نفر بودند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.