طلسم

طلسم مرگ خودم

طلسم مرگ خودم | معمولاً صبح ها قبل از صبحانه و عصرها قبل از شام مدیتیشن می کنم. اما وقتی در حال عکاسی هستم، قبل از رفتن و دوباره در ناهار مدیتیشن می‌کنم.

وبگاه توسعه اسلامی دارلعلوم الخزرا | و اگر به اندازه کافی مدیتیشن نکرده باشم، پس از اتمام مدیتیشن خواهم کرد.

استاد | من در جاهایی بوده‌ام که هیچ مراقبه‌کننده دیگری در اطراف وجود ندارد، اما بسیار شگفت‌آور است: مردم به نوعی آن را دوست دارند.

سایت مپ الخزرا | من یک اتاق ساکت می خواهم و آنها می گویند: “اوه، بله، بله، من برای شما یک مکان بسیار خوب و آرام پیدا می کنم و از شما محافظت می کنم.” و من داخل می شوم و مدیتیشن می کنم.

طلسم مرگ خودم

طلسم مرگ خودم | شما می توانید در هر جایی مدیتیشن کنید. می توانید در فرودگاه، محل کار، هر جایی که هستید مدیتیشن کنید.

به هر حال ما زمان زیادی را برای چیزهای دیگر تلف می کنیم. وقتی این را اضافه کنید و یک روال داشته باشید، به طور طبیعی با آن جا می شود.

طلسم مرگ خودم | هویت چیزی که در مورد مدیتیشن وجود دارد این است: شما بیشتر و بیشتر می شوید. FINAL CUT من فرانسوی ها را دوست دارم. آنها بزرگترین علاقه مندان به فیلم و محافظان سینما در جهان هستند.

آنها واقعاً به دنبال فیلمساز و حقوق فیلمساز هستند و به برش نهایی اعتقاد دارند. من بسیار خوش شانس بوده ام که با برخی از شرکت های فرانسوی که از من حمایت کرده اند همکاری داشته ام.

READ  دعانویس معروف در اردبیل

طلسم مرگ خودم | اما همیشه اینطور نبود. وقتی Dune را ساختم، برش نهایی نداشتم. این یک غم و اندوه بزرگ بود، زیرا احساس می‌کردم تمام شده‌ام، و علاوه بر آن، فیلم در گیشه شکست خورد.

اگر کاری را انجام دهید که به آن اعتقاد دارید و شکست خوردید، این یک چیز است: هنوز هم می توانید با خودتان زندگی کنید.

طلسم مرگ خودم | اما اگر این کار را نکنید، مثل این است که دو بار بمیرید. خیلی خیلی دردناک است این که فیلمسازان نتوانند آنطور که می خواهند فیلم بسازند کاملاً پوچ است.

اما در این تجارت بسیار رایج است. من از نقاشی آمدم. و یک نقاش هیچ کدام از این نگرانی ها را ندارد. یک نقاش نقاشی می کشد.

طلسم مرگ خودم | هیچ کس وارد نمی شود و نمی گوید: “شما باید آن آبی را تغییر دهید.” این یک شوخی است که فکر کنیم اگر یک نفر دیگر با آن کمانچه کند، یک فیلم معنایی خواهد داشت.

اگر آنها به شما حق ساختن فیلم را بدهند، به شما حق دارند آن‌طور که فکر می‌کنید بسازید. بزرگراه در طول زمان در غیر این صورت، با هم نمی ماند.

طلسم مرگ خودم | فیلم ممکن است بد باشد، اما حداقل شما به تنهایی آن را بد کرده اید. بنابراین برای من، Dune یک شکست بزرگ بود.

وقتی قبول کردم که برش نهایی نداشته باشم، می‌دانستم که دچار مشکل می‌شوم. من امیدوار بودم که نتیجه بگیرد، اما نشد.

طلسم مرگ خودم | نتیجه نهایی آن چیزی نیست که من می خواستم، و این یک غم است. اما موضوع اینجاست. وقتی مدیتیشن می کنید و سعادت از درون شروع می شود، آنقدرها هم دردناک نیست.

READ  طلسم مهره

شما می توانید از چنین چیزهایی عبور کنید و با آن زندگی کنید. اما باعث کشته شدن افراد زیادی شده است. باعث شده دیگر تمایلی به ساختن فیلم نداشته باشند.

طلسم مرگ خودم | درمان من یک بار نزد روانپزشک رفتم. داشتم کاری می‌کردم که به یک الگوی زندگی‌ام تبدیل شده بود، و فکر کردم، خوب، باید بروم با یک روان‌پزشک صحبت کنم.

وقتی وارد اتاق شدم، از او پرسیدم: “به نظر شما این روند می تواند به هر طریقی به خلاقیت من آسیب برساند؟” و او گفت: “خب، دیوید، من باید صادق باشم: می تواند.” و دستش را فشردم و رفتم. رویاها من عاشق منطق رویا هستم.

طلسم مرگ خودم | من فقط از راه رفتن رویاها خوشم می آید. اما به ندرت از رویاها ایده گرفته ام. من ایده های بیشتری از موسیقی یا از راه رفتن در اطراف می گیرم.

با این حال، در فیلم Blue Velvet، من واقعاً با فیلمنامه مشکل داشتم. چهار پیش نویس مختلف نوشتم. و من در اواخر کار با آن مشکل داشتم.

طلسم مرگ خودم | سپس یک روز، من در یک دفتر بودم و قرار شد بروم و در دفتر بعدی با کسی ملاقات کنم. منشی آنجا بود.

و از او پرسیدم که آیا می توانم یک تکه کاغذ داشته باشم، زیرا ناگهان به یاد آوردم که شب قبل این خواب را دیده بودم. و آنجا بود.

طلسم مرگ خودم | سه عنصر کوچک وجود داشت که این مشکلات را حل کرد. این تنها بار بود که این اتفاق افتاد. من آنجلو بادالامنتی را در ملاقات کردم و از آن زمان او برای همه فیلم های من موسیقی ساخته است.

READ  شکستن طلسم کهنه

او مثل برادر من است روش کار ما این است: دوست دارم کنارش روی نیمکت پیانو بنشینم. من صحبت می کنم و آنجلو بازی می کند. حرف های من را بازی می کند.

طلسم مرگ خودم | اما گاهی اوقات او حرف های مرا نمی فهمد، بنابراین خیلی بد بازی می کند. سپس من می گویم: “نه، نه، نه، نه، آنجلو.” و من کمی کلماتم را تغییر می دهم و او جور دیگری بازی می کند.

و بعد می گویم: «نه، نه، نه، نه، آنجلو» و حرفم را عوض می کنم. و به نوعی از طریق این روند او چیزی را می گیرد، و من می گویم: “همین است!” و سپس با جادوی خود شروع به رفتن به سمت آن مسیر صحیح می کند.

طلسم مرگ خودم | خیلی سرگرم کننده است اگر آنجلو در همسایگی من زندگی می کرد، دوست دارم این کار را هر روز انجام دهم. اما او در نیوجرسی زندگی می کند و من در لس آنجلس زندگی می کنم.


توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + پانزده =