طلسم ازدواج دختر


نظرات

مقاله علمی

طلسم

طلسم ازدواج دختر | من همه چیز را در مورد این مکان دوست دارم: مردم، معماری، تاریخ، موسیقی که زندگی را تغییر می دهد، و غذاهای کوتاه کننده زندگی.

وبگاه توسعه اسلامی دارلعلوم الخزرا | در طول سفر از شیرینی جات پرهیز می کردم، زیرا این شیرینی ها سرم را ملتهب می کنند، خوابم را مختل می کنند و به طور کلی من را تحمل نمی کنند.

طلسم ازدواج دختر

طلسم ازدواج دختر | همانقدر که در مورد آزمایش اجتماعی مان هیجان زده بودم، کمی هم احساس اضطراب و خودآگاهی می کردم. از زمانی که گزارشگر توله‌ای بودم.

استاد | در کاری که برای من یک اقدام عظیم از خودکنترلی بود، توانستم خودم را به نیمی از انها محدود کنم. با پاک کردن پودر قند از روی صورتم، به جف در غرفه پیوستم.

طلسم ازدواج دختر | من عاشق نیواورلئان هستم. حتی پس از – شاید به خصوص بعد از – پوشش دهشتناک طوفان کاترینا.

گزارش شده است که تنسی ویلیامز گفته است: «فقط سه شهر بزرگ در ایالات متحده وجود دارد: نیویورک، سانفرانسیسکو و نیواورلئان. بقیه کلیولند هستند.» بن که همیشه به دنبال برداشتن ذره‌ای از عملکرد تیم بود، به کافه دو موند نمادین رفت و ظروف قهوه و چندین کیسه پر از شیرینی‌های افسانه‌ای خود را برداشت – شیرینی‌های شیطانی و بالش‌مانندی که با پودر قند پوشانده شده بودند.

طلسم ازدواج دختر | همیشه از مصاحبه‌های “MOS” (مردی در خیابان) متنفر بودم، مصاحبه‌هایی که مستلزم جمع کردن غریبه‌ها و تلاش برای گرفتن صدایی از آنها بود.

غرفه ما، با بنر خود که “درس های مراقبه رایگان” را اعلام می کرد، نسخه خجالت آورتری از MOS بود. دورتر از میدان، جمعیت زیادی اطراف مردی بودند که با استفاده از یک هولا هوپ بزرگ و درخشان مشغول انجام حرکات آکروباتیک بود.

READ  ابطال طلسم السحر

طلسم ازدواج دختر | یک نفر با یک توبا مغازه درست در کنار ما در تفرجگاه راه اندازی کرد. به جف گفتم: «این امکان وجود دارد که ما برای مدت طولانی اینجا باشیم و کسی ما را با این پیشنهاد قبول نکند.» جف گفت: «کاملاً ممکن است بارها و بارها طرد شویم.

در جوانی، او با خودآگاهی دست و پنجه نرم می کرد، اما یک راه غیرمعمول برای مقابله با آن پیدا کرده بود: رفتن به کلوپ های شبانه و مجبور کردن خود به رقصیدن. وقتی در سر خود محبوس هستید.

طلسم ازدواج دختر | بوگی کردن سخت‌تر است، و جف این توانایی را ایجاد کرده بود که با رها کردن کامل و احمقانه خود را شل کند. چیز دیگری که در مورد او تحسین کردم/غبطه خوردم.

در غرفه مدیتیشن ما در میدان جکسون، او با چیزی که در حد شور و شوق بود، خاطرنشان کرد: «من فکر می‌کنم که ما انواع جابه‌جایی‌های تحقیر را پیدا خواهیم کرد.

طلسم ازدواج دختر | همه آنها در دسترس ما هستند.» همه چیز به طرز ناخوشایندی شروع شد. خانمی با کت بنفش و عینک آفتابی رد شد و گفت که کتاب من را خوانده است.

گفتم: متشکرم. “می خواهید یاد بگیرید چگونه مراقبه کنید؟” او گفت: “نه متشکرم.” جف زمزمه کرد. گفتم: «در پرانتز، او می‌گوید: «کتاب شما را خواندم، نه چندان خوب.» سپس دریچه‌ها باز شد.

طلسم ازدواج دختر | ناگهان تعداد زیادی از مردم برای مدیتیشن با ما در ملاء عام هیجان زده شدند. زوج‌های مسن‌تر در تعطیلات، تاجران میانسال در شهر برای برگزاری همایش‌ها، حتی یک شعبده باز محلی با کلاه کاسه‌زن که قبل از اجرای برنامه در جای دیگری در میدان، برای یک جلسه به آنجا می‌رفت.

READ  دعانویس فوق حرفه ای

کریگ، یک فروشنده پر استرس، اشاره کرد که اخیراً کتاب من را خریده است: “من فکر کردم، اگر این مرد بتواند آرامش داشته باشد.

طلسم ازدواج دختر | من می توانم آرامش داشته باشم.” دوستان جدید ما در گروه‌های دو یا سه نفره در یک زمان به سمت غرفه می‌رفتند.

جایی که جف از آنها می‌خواست دست‌هایشان را روی میز چوب مصنوعی بگذارند و در حین برگزاری دوره‌های کوتاه‌مدت در حواس‌پرتی، که با صدای جیغ و تلق شهر احاطه شده بود.

طلسم ازدواج دختر | وقتی آنجا ایستاده بودیم و در وسط یک فضای عمومی پر سر و صدا با افراد غریبه مدیتیشن می کردیم، یک اتفاق خنده دار برای من افتاد: شروع کردم به لذت بردن از خودم.

شاید به این دلیل که از نظر اکثر معیارهای سنتی، یک نقطه مراقبه “بد” بود، من متوجه شدم که فقط تسلیم شده ام. همانطور که جف دستور داد، اجازه دادم صداها از درونم جاری شوند.

طلسم ازدواج دختر | پاهایم را روی زمین احساس کردم و تا جایی که می‌توانستم نفسم را تنظیم کردم. من قدردانی زیادی را نسبت به جف به خاطر یک اجرای زیبا تجربه کردم.

حتی با وجود اینکه من او را به خاطر اپیلاسیون فال گاه‌ها مسخره می‌کنم، معلم‌های مدیتیشن بسیار کمی را می‌شناسم که بتوانند در چنین محیطی غیرعادی قدم بزنند و واقعاً از این طریق با مردم ارتباط برقرار کنند.

طلسم ازدواج دختر | در یک نقطه، زمانی که با یک جفت پرستار که در یک بخش روان محلی کار می‌کردند، مدیتیشن می‌کردیم – و از مدیتیشن به عنوان نوعی مراقبت از خود استفاده می‌کردند.

READ  نوشتن دعا برای باز شدن بخت

جف به آنها پیشنهاد کرد که همه احساسات فیزیکی، صداها و عجیب و غریب و خودآگاه این موقعیت تصادفی مدیتیشن با دو مرد میانسال در وسط میدانی در نیواورلئان.” بعدازظهر خود را با مدیتیشن با جروم، هنرمند پرفورمنس که با پوشاندن رنگ اسپری نقره‌ای و ژست گرفتن به عنوان مجسمه‌ای زنده با گردشگرانی که عکس‌برداری می‌کنند، امرار معاش می‌کرد، به پایان رسید.

طلسم ازدواج دختر | او می توانست با چنان سکون و سکوت مافوق بشری بنشیند که ما مدیتیشن کنندگان را مانند آماتور جلوه دهد. فوقالعاده بود.

با این حال، وقتی وسایل را جمع کردیم تا برویم، لباس‌های رنگارنگ از بین رفته بودند، غرفه در جعبه مقوایی‌اش برگشته بود، و علاقه اولیه ادی کاملاً کاهش یافته بود.

طلسم ازدواج دختر | با این حال، باز هم، بن نتوانسته بود قدم برداشته و مطمئن شود که ما طبق برنامه می دویم، و ادی به درستی ناراحت بود. آن دو در خیابان کلمات تند رد و بدل کردند،



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار + 4 =

نوشته های مشابه