شکستن طلسم مار در دفینه


نظرات

مقاله علمی

شکستن طلسم

شکستن طلسم مار در دفینه | من (فرد) در دبیرستان با جولی گم شدم. اوایل سال آخر، زمانی که جولی نوجوان بود متوجه او شدم. شما در مورد زدن دکمه های جذب صحبت می کنید!

وبگاه توسعه اسلامی دارلعلوم الخزرا | هر وقت به او فکر می کردم به سرزمین رویاپردازی های احمقانه برده می شدم. به این فکر کردم که چه بگویم و چگونه همدیگر را دوست داشته باشیم و به کجا برویم.

شکستن طلسم مار در دفینه

شکستن طلسم مار در دفینه | ذهنم میلیاردها جای خالی را پر کرده بود، زیرا هیچ چیز در مورد جولی نمی دانستم جز نام و سطح معدلش. در تمام طول سال من رویاپردازانه آرزویش را داشتم، به امید روزی که بتوانیم صحبت کنیم.

استاد | هیچ اشکالی در جاذبه های ما وجود ندارد. بسیاری از ما در جاذبه های خود گم شده ایم. ممکن است در حال حاضر در یکی گم شوید.

شکستن طلسم مار در دفینه | او را تماشا می کردم که با خوشحالی از کنارش می پرید. من مشتاق بودم از او برای قرار ملاقات بخواهم، اما شجاعتش را نداشتم.

با وجود اینکه من ورزشکار برتر سال بودم، اما وقتی نوبت به دختران می‌رسید، قلبم به ژل‌آو تمشک تبدیل شد.

شکستن طلسم مار در دفینه | با پایان یافتن سال، یک فرصت باقی می ماند: جشن بزرگ. در حال تقلای شدید، شماره تلفنش را گرفتم.

بعد از چند صحبت کوچک بی معنی، درخواستم را با لکنت زبان جواب دادم. او در واقع گفت بله! صدای خوش آهنگ او وجود من را تأیید می کرد و می توانید تصور کنید ذهن من با آن چه کرد.

شکستن طلسم مار در دفینه | بعد از رقص جشن، مکان مناسبی برای بردن او پیدا کردم – مسافرخانه آهنین. در حالی که مکان سنتی شام بعد از جشن جشن، بود.

READ  راههای ابطال طلسم و جادو

، تصمیم گرفتم که نمی‌توانم به عشق تازه‌یافته‌ام چیزی تا این حد پیش پا افتاده و دلخراش بدهم. در غرفه‌های منزوی و پرده‌دار در ، ما می‌توانستیم متحیر بنشینیم و در اولین شب باشکوه بقیه زندگی مشترکمان قطع نشویم.

شکستن طلسم مار در دفینه | پس از اسکورت تا غرفه‌مان، به آرامی شوخی کردیم و قلبم عمیقاً در درونم می‌تپید. هر لحظه که می گذشت جذابیتم بیشتر می شد.

مهماندار را که در خانه آهنین خلوت کرده بودیم، عاشقانه پرده ها را کشید. چهره مهیج جولی می درخشید و لب های پر دوست داشتنی او برای صحبت از هم باز شدند.

شکستن طلسم مار در دفینه | من که طلسم شده بودم، رویایی گوش دادم، فقط شنیدم که می‌گفت: «می‌دانی، من نمی‌دانم چگونه این را بگویم.

اما واقعاً، واقعاً می‌خواستم به هایلندر بروم. آیا برایتان مهم نیست که به آنجا برویم؟» کلانک گرچه جذابیت من برای او به شدت می لرزید، جوانمردی و افتخار روز را به همراه داشت.

شکستن طلسم مار در دفینه | با بی‌تفاوتی، پاسخ دادم: «مطمئناً، حدس می‌زنم اینطور باشد»، اگرچه می‌دانستم که این برای قرار ملاقات ما خوب نیست.

در هایلندر، در حالی که منتظر نشستن بودیم، جولی با وقاحت پرسید: «آیا برایتان مهم نیست که برای مدتی سر میز ریچی بروم؟» نمیدونستم چی بگم پس چیزی نگفتم.

شکستن طلسم مار در دفینه | او مرا ترک کرد و بقیه شب را با او گذراند. تنها با افکارم غذا می خوردم، فکر می کردم، به همین دلیل است که من فوتبال را بیشتر از دختران دوست دارم.

بعداً او با مهربانی استخوانی را برایم پرتاب کرد و به من این افتخار را داد که اعلیحضرتش را به خانه برسانم. او گفت که همیشه امیدوار بود راهی برای بودن با ریچی در آن شب بیابد.

READ  طلسم استاد چاوش

شکستن طلسم مار در دفینه | زیرا ریچی آنطور که او انتظار داشت از او نخواسته است که در جشن جشن برگزار شود.

علاقه من به جولی همان شب از بین رفت. حالا اون جذابیت هیچ اشکالی نداشت. درست است، من بخش بزرگی از سال آخر را به یک احمق تلف کردم.

شکستن طلسم مار در دفینه | اما من هرگز او را هوس نکردم و مطمئناً هرگز به او خودارضایی نکردم. اما وقتی کمین می کنیم و از آن فراتر می رویم، گناه می کنیم.

شان به من گفت: «اریکا فقط من را به باد می دهد. او در کلاس علوم درست روبروی من می نشیند و من نمی توانم چشمانم را از او دور کنم.

شکستن طلسم مار در دفینه | او خیلی تنومند است، و بچه‌های رختکن به من گفته‌اند که او نسبت به کاری که با شما خواهد کرد، بی‌حوصله است.

می دانم که او هرگز به من توجه نمی کند، اما این عکس او را در شورت والیبال تنگش در کتاب سال یافتم و میلیون ها بار روی آن عکس خودارضایی کرده ام.

شکستن طلسم مار در دفینه | شان به خوبی از جاذبه‌ها گذشته است و در برکه‌ای بزرگ و کثیف شهوت فرو می‌رود.

مرجانی برای ذهن شما قبلاً گفتیم که ذهن ما مانند موستانگ های وحشی است که آزادانه در حال اجرا هستند.

شکستن طلسم مار در دفینه | موستانگ ها دو ویژگی دارند که شبیه مغز مردان است. ابتدا موستانگ هر جا که بخواهد می دود.

دوم، موستانگ در جایی که می‌خواهد و با کسی که می‌خواهد جفت می‌شود. همه جا مادیان هست! و اگر موستانگ یکی را در همان نزدیکی نبیند.

READ  طلسم محبت فوری

شکستن طلسم مار در دفینه | باد را بو می کند و مادیان را در افق حس می کند، به آنجا می دود و جفت می گیرد.

این خصلت شبیه به الاغ وحشی است که خداوند از طریق ارمیا نبی در مورد آن صحبت کرده است: الاغ وحشی که به بیابان عادت کرده.

شکستن طلسم مار در دفینه | در هوس خود باد را بو می کشد – در گرمای خود چه کسی می تواند او را مهار کند؟ هر مردی که او را تعقیب کند نیازی نیست خود را خسته کند.

در زمان جفت گیری او را پیدا خواهند کرد. (ارمیا ۲:۲۴) آیا می‌توانید موستانگ را کنترل کنید؟ آیا می توانید او را با پای پیاده پایین بیاورید یا به سادگی انگشت خود را تکان دهید و او را نصیحت کنید؟

شکستن طلسم مار در دفینه | هیچ البته نه. پس چگونه او را از دویدن و جفت گیری در جایی که می خواهد باز می دارید؟ با یک اتاقک.

در حال حاضر، ذهن شما مانند یک موستانگ کار می کند. علاوه بر این، ذهن شما هرجا که بخواهد با دختران جذاب و شهوانی «همراه می‌شود».

شکستن طلسم مار در دفینه | آنها همه جا هستند با ذهن موستانگ، چگونه دویدن و جفت گیری را متوقف می کنید؟ با یک اتاقک در اطراف ذهن شما.

بیایید کمی این استعاره را بسط دهیم تا به شما در درک بهتر هدف ما از مهار ذهن های سرگردانمان کمک کنیم.

شکستن طلسم مار در دفینه | یک بار، تو یک موستانگ مغرور، وحشی و آزاد بودی. شیک و مواج، تپه‌ها و دره‌ها را می‌چرخانی، هر جا که می‌خواهی می‌دوی و جفت می‌گیری، ای ارباب سرنوشتت. خدا، صاحب یک مزرعه بزرگ محلی، نه



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − سه =

نوشته های مشابه