دعا نویسی جن | این لزوما افسردگی نیست. این ذهن است که دلایلی برای این که چرا نمی تواند کاری را انجام دهد پیدا می کند – در مقابل چرایی می تواند.
وبگاه توسعه اسلامی دارلعلوم الخزرا | وقتی ذهن ما به این شکل غرق می شود، به جای اینکه به چیزی بپردازیم، از چیزی خارج شده ایم.
دعا نویسی جن
دعا نویسی جن | مدیتیشن به ما کمک می کند تا این تغییرات را در نگرش ذهنی خود ببینیم.
استاد | پس از مدتی، ما می توانیم آنها را در حال اجرا نیز ببینیم. موفقیت در دویدن و مدیتیشن در توانایی مدیریت انگیزه ما نهفته است.
دعا نویسی جن | زمانی که احساس می کنیم غرق یا بی انگیزه می شویم، به حالت خنثی بر نمی گردیم. بلکه ذهن ما در حال غرق شدن است.
هدف از مدیریت انگیزه ما لزوما این نیست که آن را به یک انگیزه برای موفقیت هدایت کنیم. این جاه طلبی خواهد بود.
دعا نویسی جن | بلکه نکته این است که به خودمان اجازه دهیم ببینیم چه چیزی ممکن است. وقتی اولین ماراتن خود را به پایان رساندم.
همراه با هزاران نفر دیگر که سخت برای حضور در آنجا تمرین کرده بودند، بخشی از لذت در تجربه تحقق انگیزه ما بود.
دعا نویسی جن | با انگیزه مناسب، طبیعتاً موفق هستیم. این همان چیزی است که تمام آن لبخندها را در روز مسابقه به ارمغان آورد.
با انگیزه مناسب، همه ما برنده هستیم. 9 ماراتن هدف اصلی من از دویدن اولین ماراتنم، ساحل تورنتو، صرفاً به پایان رساندن بود.
دعا نویسی جن | در یک صبح سرد و خاکستری، مربی من همیشه شاد، میستی چک، همراه من بود. جان پرت، یک ماراتن کارکشته؛ و نیک تراوتز، اسکی باز حرفه ای صحرای کانتری.
همه ما در تابستان تمرین کرده بودیم، بنابراین هوای انتظار وجود داشت. به نظر می رسید مردم از اینکه یک لاما تبتی در حال دویدن ماراتن است شگفت زده شده بودند.
دعا نویسی جن | اعضای مرکز تورنتو شامبالا و جامعه محلی بودایی تبتی برای حمایت از مسابقه داوطلب شده بودند و در طول مسیر ژل آب و انرژی به ما دادند.
بسیاری از این افراد پیش از این نیز به مسابقه ای نرفته بودند، بنابراین روز اول بود، با کنجکاوی و هیجان فراوان. همانطور که منتظر شروع، حرکات کششی و دویدن در سرما بودیم.
دعا نویسی جن | تصمیم گرفتم چند جوراب جدید بپوشم، بدون توجه به ضرب المثل “در روز مسابقه تجهیزات جدیدی وجود ندارد”. متأسفانه من به زودی معنی این را می فهمیدم.
اما از آنجایی که من بی تجربه و تازه وارد مسابقه شدم، فکر کردم که یک جفت جوراب جدید برای اولین ماراتن من خوب است. وارد محوطه شروع شدیم.
دعا نویسی جن | تفنگ شلیک کرد. در ابتدا حرکت چندانی وجود نداشت، زیرا ما در بسته بودیم، اما سپس یک جابجایی رخ داد و ما بلند شدیم. عصبی بودم.
زیرا در این روز بیشتر از آنچه در تمام زندگی ام دویدم، می دویدم. به عنوان یک دونده، استراتژی من این بود که خیلی سریع بیرون نروم.
دیدگاهتان را بنویسید