دعا ابطال طلسم سیاه | او تمام پروژه هایی را که تکمیل کرده بود و همچنین تبلیغات و بروشورهای موفقی را که طراحی کرده بود اجرا کرد. گاهی اوقات او از این مکالمات خیالی با احساس پیروز بیرون می آمد.
وبگاه توسعه اسلامی دارلعلوم الخزرا | دفعات دیگر او تاج افتاده و شکست خورده ظاهر شد. وقتی به این همه صحبت های ذهنی گوش می داد، احساساتش به شدت در نوسان بود.
دعا ابطال طلسم سیاه
دعا ابطال طلسم سیاه | از هیجان و اعتماد به نفس به ترس و نامطمئن. گاهی اوقات، او صدایی به سختی قابل شنیدن میشنید.
استاد | که به طرز مشکوکی شبیه صدای پدرش بود که میگفت با توجه به ناتوانی کلی او، او مستحق افزایش حقوق نیست و اصلاً خوش شانس است که شغلی دارد.
دعا ابطال طلسم سیاه | به ویژه، او مکالمه آتی خود را با رئیسش تکرار می کرد و همه کارهایی را که انجام داده بود تا شایستگی دریافت پول بیشتری را انجام داده بود، مرور می کرد.
در پاسخ، او احساس شرم و ناامیدی کرد. بعد، صدایی خشمگین و کینه جو وارد شد و استدلال کرد که رئیس او یک خودکامه ناسپاس است و باید وارد دفتر او شود و او را به جای خود بگذارد.
دعا ابطال طلسم سیاه | سپس یک صدای مثبت و مطمئن به او یادآوری کرد که چقدر در کارش نقش داشته و در کل چه آدم خوبی است.
در نهایت، صدایی که بسیار شبیه صدای مادرش بود، به او توصیه کرد که آرام و بی قرار بماند و برای هر خردهای که زندگی بر سر راهش فرستاده، سپاسگزار باشد.
دعا ابطال طلسم سیاه | پس از نزدیک به یک هفته کشمکش و استرس شدید درونی، که در طی آن به سختی میخوابید و به سختی میتوانست در محل کارش کار کند، دوستم بالاخره با رئیسش قرار ملاقات گذاشت.
پر از احساسات متناقض، او وارد دفتر او شد – و بلافاصله به او پیشنهاد افزایش حقوقی حتی بیشتر از آنچه که او قصد درخواست داشت داده شد!
دعا ابطال طلسم سیاه | همانطور که مشخص شد، تمام تصاویر، احساسات و ایدههایی که ذهن و بدن او در روزهای منتهی به جلسه ایجاد کرده بود هیچ ارتباطی با آنچه در نهایت اتفاق افتاد نداشت.
آیا این صدا آشنا است؟ مثل دوستم – در واقع، مثل تقریباً همه کسانی که می شناسم، از جمله من! – ممکن است بیشتر وقت خود را غرق در سناریوهای فریبنده اما در نهایت واهی ساخته شده در “کارخانه فانتزی” اصلی (آنی که قبل از دیزنی و پیکسار) یعنی نئوکورتکس ساخته شده است، بگذرانید.
دعا ابطال طلسم سیاه | یک لحظه ممکن است نگران آینده باشید – چگونه می توانم پول کافی به دست بیاورم، تعطیلات عالی را ترتیب دهم، معشوقم را تحت تاثیر قرار دهم، بچه هایم را سرگرم کنم؟ – و متعاقباً در یک خیال پر از امید و ترس گم شد.
دیدگاهتان را بنویسید