دعانویس طلسم شکن | به زودی روانی شد. درمان کمکی نکرد و دارو هم کمک نکرد. بدتر شد و الکلی شد. در نهایت او را برش دادند.
وبگاه توسعه اسلامی دارلعلوم الخزرا | در طول شش هفته بستری شدن در بیمارستان، آنها به او ذهن آگاهی را یاد دادند و او شروع به انجام یوگا کرد.
دعانویس طلسم شکن
دعانویس طلسم شکن | وقتی بیرون آمد گفت که می خواهد مراقبه یاد بگیرد. بنابراین گفتم: «جایی پیدا کن، من از تو حمایت خواهم کرد.
استاد | فقط خودتان را بهتر کنید، هر کاری که نیاز دارید انجام دهید – مدیتیشن، هر کاری – فقط آن را دنبال کنید. من با شما می آیم.» برای رفتن به یک سخنرانی مقدماتی با هم ملاقات کردیم و متوجه شدم که او مست است.
دعانویس طلسم شکن | او با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم می کرد، اما سپس شروع به استفاده از ودکا برای خوددرمانی کرد.
ما رفتیم و آنجا نشستیم و من خیلی عصبانی بودم و نگران بودم که همه بوی الکل او را حس کنند. او نه تنها مست بود.
دعانویس طلسم شکن | بلکه گناهکار و عصبی بود، به همین دلیل بود که از ابتدا مشروب مینوشید. بنابراین، من آنجا نشستهام، دستهایم را روی هم گذاشتهام، واقعا عصبانی هستم.
و سپس ویل شروع به صحبت از مزایای این میکند که میتوانم روی چیزها تمرکز کنم و بیشتر تمرکز کنم، و فکر میکنم: اوه، این خوب خواهد بود.
دعانویس طلسم شکن | وقتی او نوع افرادی را توصیف می کند که از مراقبه سود می برند، اساساً من را توصیف می کند. من و اندی هر دو شروع به خندیدن می کنیم.
این باعث می شود که بن بست بین ما شکسته شود. بنابراین، ما یک دوره رزرو کردیم. در تمام طول مسیر فکر میکردم که این کار را فقط برای او انجام میدهم تا از او حمایت کنم.
دعانویس طلسم شکن | اما بعد شروع کردم به علاقهمند شدن و با خودم فکر میکردم: اوه خدای من، این کاملاً چیزی است. من واقعاً به راحتی وارد مدیتیشن شدم.
بلافاصله آن را انجام دادم زیرا به چیزی نیاز داشتم که به آن بچسبم. تمام دنیای من از کنترل خارج شده بود. اندی کسی بود که فکر میکردم تا آخر عمر با او باشم.
دعانویس طلسم شکن | و بعد از یک سال او داستان، دو شغل را از دست داد و در بیمارستان روانی بستری شد. او فقط به سمت پایین حرکت می کرد.
من یک عمل گرا، یک واقع گرا، یک مشکل گشا هستم، اما نتوانستم مشکل او را حل کنم. من به چیزی نیاز داشتم که مغزم را آرام کند و آرامم کند تا من را به گیج شدن باز دارد.
دعانویس طلسم شکن | مدیتیشن این کار را انجام داد. به من مکانیزمی داد تا بتوانم روز را پشت سر بگذارم. همچنین باعث شد من در کار بسیار کارآمدتر باشم، که واقعاً به آن نیاز داشتم.
من رئیس یک بخش در یک سازمان بزرگ هستم و ناگهان نتوانستم چهارده ساعت در دفتر کارم را ادامه دهم زیرا باید به این فکر می کردم.
دعانویس طلسم شکن | که اندی قرار است کجا باشد و مطمئن می شدم که برای شام در خانه هستم. . از آنجایی که من کاملاً در زمان فقیر هستم.
خیلی سریع به خودم یاد دادم که مراقبه خود را در مترو، اتوبوس، قطار انجام دهم و یاد گرفتم که چگونه از آن به عنوان یک ابزار استفاده کنم. من دو نوع مدیتیشن متفاوت دارم.
دیدگاهتان را بنویسید