دعانویس در تهران | او در جایی که خود را نامرئی، نامفهوم و مانند آن می خواند، دیگر چه قصدی دارد؟- یعنی کسی که ما نمی دانیم، نمی توانیم او را آن گونه که هست بشناسیم.
وبگاه توسعه اسلامی دارلعلوم الخزرا | و پیشرفت بیشتر ما بیشتر در شناخت آن چیزی است که او نیست، تا آنچه که هست. بنابراین، او به عنوان نامیرا، نامتناهی توصیف شده است.
دعانویس در تهران
دعانویس در تهران | یعنی او، مانند ما، فانی، متناهی و محدود نیست. از این رو آن توصیف باشکوه از اوست: «کسی که فقط جاودانگی دارد، ساکن در نوری که هیچ کس نمی تواند به آن نزدیک شود.
استاد | که هیچ کس او را ندیده و نمی تواند ببیند» (اول تیم. 6:16). نور او چنان است که هیچ موجودی نمی تواند به آن نزدیک شود.
دعانویس در تهران | یعنی کسی که خود را به این وسیله برای ما بسیار توصیف کرده است که ما نمی توانیم او را بشناسیم.
او دیده نمی شود، نه به این دلیل که دیده نمی شود، بلکه به این دلیل که ما نمی توانیم دیدن او را تحمل کنیم. نور خدایی که تاریکی در او نیست.
دعانویس در تهران | دسترسی به او را برای هیچ موجودی منع می کند. ما که نمیتوانیم خورشید را در شکوهش ببینیم، برای تحمل پرتوهای درخشندگی بینهایت ضعیفتر هستیم.
با توجه به این نظر، همانطور که گفته شد، مرد عاقل خود را “حیوانی بسیار و بدون عقل مرد” می داند (مثل 30:2) – یعنی در مقایسه با خدا چیزی نمی دانست.
دعانویس در تهران | به طوری که او به نظر میرسید که وقتی به او، کار و روشهایش توجه میکرد، تمام درک خود را از دست داده بود. در این ملاحظه، اجازه دهید روح ما به برخی از جزئیات فرود آید.
برای وجود خدا; ما آنقدر از شناخت آن دور هستیم، به طوری که بتوانیم با کلمات و عبارات آن به یکدیگر آموزش دهیم.
دعانویس در تهران | به طوری که هر تصوری را در ذهن خود، با گونه ها و برداشت هایی از چیزهایی که دانش دریافت می کنیم، چارچوب بندی کنیم.
همه چیزهای دیگر این است که برای خود بت بسازیم و به این ترتیب خدایی را که خود ساخته ایم پرستش کنیم و نه خدایی که ما را ساخته است.
دعانویس در تهران | ما همچنین میتوانیم او را از چوب یا سنگ بتراشیم و بهطور قانونی او را در ذهن خود موجودی مناسب برای دلهرههایمان بسازیم.
بیشترین بهترین افکار ما درباره وجود خدا این است که نمی توانیم هیچ فکری درباره آن نداشته باشیم. دانش ما نسبت به یک موجود زمانی کم است که از آن بالاتر نرود.
دعانویس در تهران | بلکه فقط بدانیم که ما آن را نمی دانیم. [ممکن است] چیزهایی از خدا وجود داشته باشد که خود او به ما آموخته است که درباره آنها صحبت کنیم و بیان خود را از آنها تنظیم کنیم.
اما وقتی این کار را انجام دادیم، خود چیزها را نمی بینیم. ما آنها را نمی شناسیم باور و تحسین تمام چیزی است که ما به آن می رسیم.
دیدگاهتان را بنویسید