دعانویس برای ترس | نه کارم یا رژیم ورزشی ام. آزمایشات بالینی بخشی از کاری است که من انجام می دهم.
وبگاه توسعه اسلامی دارلعلوم الخزرا | قبلا برای مراقبت های ویژه در بهداشت عمومی این کار را انجام می دادم و اکنون برای شرکت های داروسازی انجام می دهم.
دعانویس برای ترس
دعانویس برای ترس | من به دادهها نگاه میکنم و درباره نحوه استفاده از چیزها در دنیای واقعی استنباط میکنم.
استاد | می دانید چگونه روی یک بسته قرص ممکن است چیزی شبیه به “این عوارض جانبی برای یک نفر از هر 1000 بیمار اتفاق بیفتد”؟
دعانویس برای ترس | و من اساسا یک آزمایش انجام دادم. من عمداً چیزی را در مورد نحوه غذا خوردنم یا هیچ چیز دیگری در زندگی روزمره ام تغییر ندادم.
افرادی مثل من هستند که این ارقام را جمع آوری می کنند، بنابراین من می دانستم که چگونه آزمایشی انجام دهم.
دعانویس برای ترس | با خودم فکر کردم: اگر قرار باشد این کار درست شود، هفته ها طول می کشد، اگر نه ماه ها. با این حال، تنها در عرض سه روز، درد آرام شد.
اولش باور نکردم این چنین بود: خوب، گاهی اوقات بدن شما وانمود می کند که قرار است آرام شود. اما معده من از درد طاقت فرسا هر چند ساعت یک بار به درد طاقت فرسا در هر دو روز تبدیل شده بود.
دعانویس برای ترس | بنابراین به جای چند بار در روز، فقط سه بار آن را در هفته اول داشتم. بعد یک هفته گذشت و هفته دوم گذشت و من فکر کردم: وای، این واقعاً کار می کند.
این اولین چیزی بود که متوجه شدم. من مدفوع منظم و طبیعی داشتم، که فوق العاده بود، سپس متوجه شدم که کارهای بزرگی برای خواب من انجام می دهد.
دعانویس برای ترس | فقط فوق العاده بود دیگر دو ساعت طول نمی کشید تا هر شب بخوابم. غذا خوردنم هم خیلی بهتر شد الان قطعا چربی و شکر کمتری می خورم.
غذای فرآوری شده کمتر. من زیاد سرما خوردم و آنفولانزا گرفتم و این قطع شد. آکنه من که واقعا بد بود بهتر شد.
دعانویس برای ترس | پوست من به طور کلی بهبود یافت، همچنین موها و ناخنهایم، که خندهدار است، زیرا یادم میآید که ویل به ما گفت این اتفاق میافتد.
و من اصلاً او را باور نکردم! و سپس اثرات گسترش یافته و فراتر از جنبه فیزیکی حرکت می کنند. من هرگز متوجه نشده بودم که چقدر نسبت به مردم بی اعتنایی هستم.
دعانویس برای ترس | اما متوجه شدم که چگونه با دیگران رفتار می کنم. من آن را به خانوادهام و دوستانم گفتم و همه گفتند: «بله!» برادرم گفت: «میا، چند بار مجبور شدیم از فروشندهها به خاطر رفتارت با آنها عذرخواهی کنیم. . .’ نمی دانستم اینطوری هستم.
دعانویس برای ترس | احتمالاً افراد سرکار متوجه شده اند که من قطعاً کمتر پاپ می زنم، در حالی که قبل از آن یکی از علاقه های غریزی من بود.
فکر نمیکردم در محل کار استرس داشته باشم تا اینکه مدیر قدیمیام مطالبی در مورد مدیریت زمان به من داد تا بخوانم و در برگهای در مورد تشخیص استرس در خود نوشتم.
دعانویس برای ترس | این دو سال پس از آن بود که دوستم برای اولین بار این موضوع را به من گفت. بنابراین، تصمیم گرفتم در دوره شرکت کنم.
دیدگاهتان را بنویسید